اسب ها درشکه را کشیده اند ولی انعام را درشکه چی گرفت!
به چشمان اسب, چشم بند زده
و بر دهانش پوز بند!
تا نبیند و حرف نزند
چه آشناست زندگی درشکه چی و اسب هایش
باید اعتراف کنم
من نیز گاهی به آسمان نگاه کردم ،
دزدانه در چشم ستارگان نه به تمامیشان
تنها بدانها که شبیه ترند به چشمان تو....
- چیزی دارد تمام میشود
- چیزی دارد آغاز میشود
- ترک عادت های کهنه
- و خو گرفتن به عادت های نو
- این احساس چنان آشناست که گویی هزاران بار زندگیش کرده ام
- میدانم و نمیدانم....
درباره ما
سايتي جهت حضور و همنشيني دختر پسراي باحال براي گفتمان و مشايعت براي آشنايي
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
آمار سایت